English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4379 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
they are well matched U حریف یکدیگر هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The twins look just like each other. U دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند.
microwave hop U یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
grade separation U تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
yoke U جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
interwork U بر یکدیگر
from each other <adv.> U از یکدیگر
from one another <adv.> U از یکدیگر
of one another <adv.> U از یکدیگر
of each other <adv.> U از یکدیگر
one a U یکدیگر
each other U یکدیگر
one another U یکدیگر
combining U ترکیب با یکدیگر
combines U ترکیب با یکدیگر
combine U ترکیب با یکدیگر
interconnect U اتصال به یکدیگر
intersecting U از یکدیگر گذرنده
interconnected U اتصال به یکدیگر
arm in arm U در دست یکدیگر
interconnecting U اتصال به یکدیگر
cheek by jowl U پهلوی یکدیگر
concrescence U رشد با یکدیگر
simultaneous with each other U مقارن یکدیگر
couples U ترکیب با یکدیگر
coupled U ترکیب با یکدیگر
couple U ترکیب با یکدیگر
interconnects U اتصال به یکدیگر
to look at each other U به یکدیگر نگریستن
peer to each other U برابر با یکدیگر
internecine U کشتار یکدیگر
peer to each other U قرین یکدیگر
interconnect U با یکدیگر اتصال دادن
telepathy U ارتباط افکار با یکدیگر
of a piece with each other U ازسر هم همجنس یکدیگر
interconnects U با یکدیگر اتصال دادن
hand in hand U دست دردست یکدیگر
interconnecting U با یکدیگر اتصال دادن
interconnected U با یکدیگر اتصال دادن
one-to-one U عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
grappling U گرفتن لباس یکدیگر
abuts U به یکدیگر ضربه زدن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
one to one U عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
abutted U به یکدیگر ضربه زدن
abut U به یکدیگر ضربه زدن
complementary U تکمیل کننده یکدیگر
in tune <idiom> U با یکدیگر موافق بودن
incompossible U منافی یکدیگر ناسازگار
correlative with each other U لازم و ملزوم یکدیگر
intersplere U در حوزه یکدیگر امدن
hand-to-hand U دست بدست یکدیگر مجاور
incompatible U غیر قابل استعمال با یکدیگر
life line U طناب اتصال افراد به یکدیگر
juxtaposition U جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
iteraction U تاثیر چند چیز بر یکدیگر
hand to hand U دست بدست یکدیگر مجاور
take turns <idiom> U انجام کاری با همکاری یکدیگر
adhesion of fibers U خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
networks U اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
interaction U عمل دو چیز روی یکدیگر
network U اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
hue U [وجه تمایز رنگ ها از یکدیگر]
interacts U برای عمل کردن روی یکدیگر
data chaining U فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
deme U دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
back formation U لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
interacted U برای عمل کردن روی یکدیگر
They shook hand and made up. U با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
interact U برای عمل کردن روی یکدیگر
interfruitful U قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
Birds of a feather flock together . <proverb> U پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
interacting U برای عمل کردن روی یکدیگر
trailing U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trails U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
trailed U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trail U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
counterpose U درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
dualism U وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
differentiation U فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
concentric shafts U شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
laceria U [نقش های منظم در کنار یکدیگر] [معماری اسلامی]
demolition derby U مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
blade tracking U مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
hue U [نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر]
local area network U شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
triptych U عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
circular U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circulars U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
biplane interference U تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
overt collusion U تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
wire locking U بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
S-twist [S-spun] U نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
they are all of one mind U هستند
ScriptX U هستند
are U هستند
plants indigenous to that soil U هستند
agonic line U خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یاانحراف مغناطیسی صفر میباشند به یکدیگر متصل میکند
they are well matched U هم کفو هستند
there are numbers who U بسیاری هستند که
they are at loggerheads U هر دو سنگ یک من هستند
who are they? U انها کی هستند
The roads are obstructed. U جاده ها مسدود هستند.
such as are happy U انهایی که خوشبخت هستند
5, 7, 9 are odd numbers . U 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
analogues U ی از حالت آنالوگ هستند
analogue U ی از حالت آنالوگ هستند
Such people are wicked . U اینگونه آدمها شر هستند
analog U ی از حالت آنالوگ هستند
commutator U سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
numeric U که فقط حاوی اعداد هستند
dialectical materialism U اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
great dangers impend over us U خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
ring topology U در حلقه بهم وصل هستند
the ins U انان که سر کا یا دارای متامی هستند
These football players are the pick of the bunch . U این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
However difficult the circumstances [are] , ... U هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. U بخون یکدیگه تشنه هستند
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
Take things as you find them. <proverb> U مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
series U مداری که قط عات آن با هم سری هستند
The two are rhyming words . U این دو لغت هم قافیه هستند
competitor U حریف
competitors U حریف
opponent U حریف
adversarial U حریف
opponents U حریف
d. cut d. U حریف
matches U حریف
match U حریف
foes U حریف
adversary U حریف
challenger U حریف
rivaled U حریف
foe U حریف
rivalled U حریف
rivalling U حریف
rivals U حریف
rivaling U حریف
challengers U حریف
rival U حریف
adversaries U حریف
camisado U شبیخون لباس یا پیراهن علامت داری که هنگام شبیخون می پوشندتاطرفین یکدیگر رابشناسند
things in possession U اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
People are looking for new ideas. U مردم عقب فکرهای تازه هستند
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
I musn't eat food containing ... من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
regular guy <idiom> U شخص مهربانی که همه با دوست هستند
This canary and its mate are in the same cage U این قناری وجفتش در یک قفس هستند
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
modes U که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
Boys will be boys. U پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
mode U که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
anticlastic U [ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
buffer U کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
target audience U گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
capability U لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند
array U آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
arrays U آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
the outer world U مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
the strangers in tehran U بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
downsize U که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
a further 50 are in prospect U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
What percentage of the people are literate? U چند درصد مردم با سواد هستند ؟
nut structure U ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
outs and ins U انانی که سر کار دارای مقامی هستند
burl [nep] U گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
target U سینه حریف
adversaries U حریف کشتی
ends U زمین حریف
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1conscious
1Youths are strongly influenced by the media
1wife is life life is knife knife kill the life
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
4express, overexpression
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com